همیشه یه کاغذ تو جیبتون باشه که روش نوشته باشین “کار شوهرمه”،
اگه یه بلایی سرتون اومد، تصادف کردین یا به قتل رسیدین, پلیس بره سراغش که بره زندون و خیلی بهش خوش نگذره بره یه زن دیگه بگیره! ??????
همیشه یه کاغذ تو جیبتون باشه که روش نوشته باشین “کار شوهرمه”،
اگه یه بلایی سرتون اومد، تصادف کردین یا به قتل رسیدین, پلیس بره سراغش که بره زندون و خیلی بهش خوش نگذره بره یه زن دیگه بگیره! ??????
وقتی امام خمینی قدس سره در نوفل لوشاتو به سر میبرد در شب تولد حضرت مسیح علیه السلام پیامی برای مسیحیان جهان دادند که خبرگزاریها پخش کردند و در کنار آن دستور دادند تا هدایایی مثل گز، آجیل و شیرینی که از ایران آورده بودند را بین مردم نوفل لوشاتو تقسیم کنند. هدایا تقسیم بندی شد و همراه یک شاخه گل به هر خانواده ای دادند. این کار برای غربیها که اثری از این عاطفهها و محبتها نمی دیدند بسیار تازگی داشت، و در حیرت فرو رفته بودند که چگونه یک رهبر مسلمان غیر مسیحی برای مسیح علیه السلام پیام میدهد و یارانش به این گستردگی در شب تولد آن حضرت، به منازل مسیحیها شیرینی و گل تقسیم میکنند. یکی از خانمهایی که به درب منزل آمده بود تا هدیه امام را دریافت کند چنان هیجان زده شده بود که اشک از چشمانش فرو میریخت. به دنبال این حرکت اخلاقی امام بود که یکی از افراد آنجا به نمایندگی از سایر اهل محل درخواست ملاقات با امام کرد. امام هم بی درنگ وقت دادند و روز بعد پانزده نفر از اهالی محل با شاخههای گل به محضر امام آمدند. امام به مترجم فرمودند که احوال آنها را بپرسد و ببیند که آیا نیاز و یا کار خاصی دارند که آنها پاسخ دادند ما کاری نداریم فقط آمدیم خدمت امام برسیم، او را از نزدیک ببینیم و این شاخههای گل را به عنوان هدیه آوردیم. امام هم با تبسم شاخههای گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرفی که در کنار او بود قرار دادند و آنها هم خیلی خوشحال از حضور امام مرخص شدند. [۱]
امام صادق علیه السلام فرمود: ثَلاثَةٌ تُورِثُ الْمَحَبَّةَ: الدّینُ و التَّواضُعُ وَ الْبَذْلُ. سه چیز سبب محبّت میگردد: دین، تواضع و بخشش. [۲]
———-
[۱]: ۱۰. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج ۱، ص ۵۰.
[۲]: ۱۱. تحف العقول.
مشاوره تو تبلیغش نوشته در ۲۰ روز هم میشود پزشکی تهران قبول شد،
بابا اگه سوالای کنکور با جواباش رو هم به طرف بدی یه ماه طول میکشه حفظش کنه
تو ۲۰ روز فوقش بتونی بهش یاد بدی سر جلسه چطور کیک و ساندیس رو بخوره??
تصور کن که فرزندت یک نوزاد است؛ حتی وقتی 12 ساله است..
آخرین آمار نشان می دهد که 90 درصد والدین این واقعیت را می پذیرند که در طول یک سال بارها و بارها بر سر فرزندان بین 2 تا 13 سال خود فریاد کشیده اند.
برای جلوگیری از داد و فریاد کردن بر سر بچه ها این روش را به کار ببرید: در اوج عصبانیت فکر کنید فرزند شما یک نوزاد است؛ حتی اگر واقعا این طور نیست.
اگر از شدت عصبانیت بیش از حد سر او داد و فریاد کردید بعد که به آرامش رسیدید کنارش بنشینید و به او یادآور شوید که حرکتش شما را عصبانی کرده اما شما هم نباید آن طور سرش داد و فریاد می کردید و بابت این موضوع متاسف هستید.
بچهها، یکی از مخالفان جدی سبک زندگی مدرن هستند؛ زیرا آفرینش کودک با رکود سازگار نیست.
بسیاری از بازیهای کودک به صورت فعال است. فعال بودن یکی از لازمههای بازی کودکانه است. والدین راکد، بچهها را به سمت سرگرمیهای راکد میبرند.
بسیاری از لجاجتها و ناسازگاریهای کودک ریشه در رکودی دارد که والدین بر او تحمیل کردهاند.
بچهها به صورت ناخودآگاه با لجاجت، بهانهگیری، گوش ندادن به حرف پدر و مادر و… انتقام خود را از والدین راکد میگیرند.
#استاد_عباسی_ولدی
#لبخندهای_پشت_خاکریز
? حاجی بزن دنده دو
? رزمنده ها برگشته بودن عقب بیشترشون هم راننده کامیون بودن که چند روزی نخوابیده بودن ظهر بود و همه گفتند نماز رو بخوانیم و بعد بریم برای استراحت
? امام جماعت اونجا یک حاج اقای پیری بود که خیلی نماز رو کند می خواند رزمنده های خیلی زیادی پشتش وایستادن و نماز رو شروع کردند
? انقدر کند نماز خواند که رکعت اول فقط 10 دقیقه ای طول کشید. وسطای رکعت دوم بود یکی از راننده ها از وسط جمعیت بلند داد زد:
حاجججججججییییییییی.جون مادرت بزن دنده ددددددددددو
? صف نماز با خنده بچه ها منفجر شد.
اخطار قبلی ندهید
گاهی حساسیت والدین به رفتار بد بچه ها در مهماني ها دامن میزند. آنها به خاطر نگرانیهای خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع میکنند و میگویند مبادا فلان کار را انجام دهی.
اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را میکند. اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار میرود.
══════✙❦❆﷽❆❦✙═════
⚠در سال های اخیر ،
جماعت چادریِ کشورما ،
به چند دسته تقسیم شدند:
? یه عده هستند به اسم
↩ “چادری های خودمونی” ↪
? این عده جلوی نامحرم ها چادری هستند ورفتارشونم سنگینه
❌ منتهی فقط جلوی نامحرم های ناآشنا ❗
مثلا یه دخترخانوم از این دسته
درمقابل پسری توی خیابون یا دانشگاه یا… چادری هست
و سنگین هم رفتارمیکنه
اما اگه همین پسر،
دو روز دیگه بشه دومادِخاله یِ مامانِ زن داییِ همون دخترخانوم
باوجود اینکه اون پسرهمچنان نامحرمه ،
❌ ولی رفتار وپوشش این دخترخانوم درمقابلش از زمین تاآسمون متفاوت وخیلی خودمونی میشه ❕
.
.
? یه عده هستند به اسم
↩ “چادری های طفلکی” ↪
? این عده تازمان مجردیشون
درزیر یوغ پدری ظالم اسیرهستند.
که این پدر فقط دوست داره دخترش باحجاب باشه
اون طفلکی ها هم ازاونجاکه پدرگرامیشون رو دوست دارند ،
بالاجبار چادر سر میکنند.
غالبا این عده بعد از آزادی اززیر یوغ پدر
وازدواج کردن به مقدار حدودا زیادی ، تغییر میکنند.
این عده تعدادزیادی به اصطلاح داداشی توی جاهای مختلف دارند
❌ تو دانشگاه
❌ فضای مجازی
❌ سوپری سرکوچه
❌ همسایه ی بغلی یا پایینی
❌ برادرِ دوستِ صمیمی
❌ پسرعمو یاپسرخاله
❌ و داداشی های دیگه ای که ذکر نام ونسبت آنهادراین مقال نمیگنجد.
.
.
? یه عده هستند به اسم
↩ “چادری های مشروط” ↪
? این عده به شرطی چادری میمونند که:
❌ وارد دانشگاه نشن
❌ عروسی نرن
❌ هواگرم نباشه
❌ تفریح نرن
❌ توجمع دوستاشون نباشن
❌ کسی تیکه ای بهشون نندازه
و…
درمورد عروسی باید بگم که دریکی ازموارداخیر ،
دخترخانوم انقدر تغییر کرده که داداشش، دم در تالار اشتباها بهش شماره داده ❕
.
.
? یه عده هستند به اسم
↩ “چادری هایِ ازتوچیزِدیگه” ↪
? این عده فقط بایه تیکه پارچه ی سیاه خودشون روپوشوندن وپوشش مناسبی زیرچادرشون ندارند،
❌ علاقه ای به رفتارمناسب هم ندارند
❌ توی جمع نامحرم قهقه میزنند
❌ بانامحرم رفتارمناسب ندارن
❌ طرزصحبت کردنشون مناسب نیست یا..
? یه عده هستند به اسم
↩ چادری های خوش عکس(مثلا) ↪
? این عده خوش عکس به دنیامیان
❌ خوش عکس زندگی میکنن
❌ وخوش عکس ازدنیا میرن
❌ عده ی مذکور،
عکس هاشون روباهزارا عشوه تو پیج هاشون میذارن
یا به پیج هایی دراین زمینه میدن واونها قبول زحمت میکنن و با عنوان ✖ داف چادری ✖ و… منتشرمیکنن.
.
.
? عده ی زیادی ازچادری ها هم هستند که
✔ معیارِ حجاب وپوششون ،
✔ اخلاق ورفتارشون ،
✔ علایق وسلایقشون ،
✔ گفتار وکردارشون ،
✔ عملکردشون چه توی دنیای واقعی(توی هرجایی وهرجمعی ،
فامیل غریبه دوستان عروسی و….)
✔ و چه فضای مجازی
رضایت خدا…
وشمه ای از حضرت زهراستღ.
بنظرم بهترین اسم برای دسته ی آخر ،
?چادری های زهرایی?
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید
و عملا زبان گربه ها را آموخت….
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!