مکالمه ایرانى ? ?
+ ٢ساعت خوابیدم
- من که نخوابیدم اصن
+ گشنمه
- من از دیروز هیچى نخوردم
+ پول ندارم
- من از کمیته میام الان
+ عاشقم
- من که بخاطرش رگ زدم ? ?
یعنی تا ثابت نکنه بدبختر از توئه ول نمیکنه! ? ? ?????
مکالمه ایرانى ? ?
+ ٢ساعت خوابیدم
- من که نخوابیدم اصن
+ گشنمه
- من از دیروز هیچى نخوردم
+ پول ندارم
- من از کمیته میام الان
+ عاشقم
- من که بخاطرش رگ زدم ? ?
یعنی تا ثابت نکنه بدبختر از توئه ول نمیکنه! ? ? ?????
وقتی بچه بودیم به ما نیاموختند که چگونه با خشم به عنوان واقعیتی از زندگی برخورد کنیم. ما را وادار کرده بودند که وقتی خشمگین می شویم، احساس گناه بکنیم و وقتی ابراز خشم می کنیم، خودمان را گناهکار بحساب آوریم. این عقیده را در ذهنمان جا داده بودند که خشمگین بودن یعنی بد بودن . در واقع خشم تنها یک گناه نبود بلکه جنایت هم بحساب می آمد.
ما سعی می کنیم در رفتار با کودکان خود بردباری بخرج بدهیم؛ در واقع، آن قدر بردباری و احساس می کنیم داریم منفجر می شویم. می ترسیم که خشممان آسیبی به فرزندانمان برساند
به همین خاطر، همان گونه که يك غواص نفسش را در آب حبس می کند خشممان را در درون خود حبس می کنیم. با وجود این، در هر کدام از آن دو نمونه بردباری و یاخشم انجام این کار حد و اندازه ای دارد.
شاید در باطنمان از آن آگاه باشیم ولی نتوانیم از بروز آن جلوگیری کنیم خشم در زمانهای متوالی و موقعیتهای قابل پیش بینی طغیان می کند، با وجود این، همیشه ناگهانی و غیر منتظره به نظر می رسد. اگرچه ممکن است زمان خشم طولانی نباشد، اما خشم در آن لحظه، همیشگی و فناناپذیر به نظر می آید.
وقتی از کوره در می رویم و خلق و خوی معمولی خود را از دست می دهیم، طوری عمل می کنیم که گویی سلامت فکری خود را از دست داده ایم. به فرزندان خود چیزی می گوییم و یا طوری با آنها برخورد می کنیم که وقتی بخواهیم همان رفتار را در برابر دشمنان در پیش بگیریم، ابتدا تردید می کنیم. به آنها فحش می دهیم، بر سرشان داد می کشیم و آنها را مورد حمله قرار می دهیم و وقتی جارو جنجال به پایان می رسد، احساس گناه می کنیم و به طور جدی تصمیم می گیریم که هرگز این کار را تکرار نکنیم.
اما چیزی نمی گذرد که خشم دوباره ظاهر می شود و مقاصد و نیات نيك مارا بی اثر می سازد. و بار دیگر، به آنها که زندگی و دارایی مان را صرف آسایش و سعادتشان کرده ایم، وحشیانه حمله ور می شویم. تصمیمهایی که ما می گیریم تا دوباره خشمگین نشویم، نه تنها پوچ هستند بلکه از آن هم بدتر، آتش خشم را بیشتر دامن می زنند.
خشم، همچون يك گردباد، واقعیتی از زندگی است که وجود آن را باید پذیرفت و آنگاه برای مقابله با آن آماده شد. خانه صلح آمیز و بدون جنگ، همچون دنیای بی جنگ مورد امید، از این طریق حاصل نمی شود که تغییری ناگهانی در ماهیت بشر فراهم اید و دنیا گلستان شود. برای ایجاد صلح و آرامش در خانه می بایست از يك سری روشها و روندهای حساب شده استفاده کرد و بدین ترتیب تنشها را پیش از آنکه به انفجار ختم شوند، کاهش داد.
در تربیت کودك، خشم والدین هم سهمی برای خودش دارد. در واقع، اگر والدین نتوانند در لحظاتی معین خشمگین بشوند، نشان خواهند داد که نسبت به کودکشان بی تفاوت هستند. بروز ندادن خشم از طرف والدین خوبی آنها را ثابت نمی کند. روی هم رفته، والدینی که نسبت به فرزندانشان بی تفاوت نیستند ، نمی توانند از خشم پرهیز کنند.
کودکان نمی توانند در برابر طغیانهای خشم که همراه با بی حرمتی است بی تفاوت باشند و آن را تحمل کنند اما می توانند خشمی را که می گوید : “ صبر من هم اندازه ای دارد “ تحمل و درک کنند.
«برگرفته از کتاب رابطه بین والدین و کودکان نوشته دکتر هایم جی گینات »
ادامه دارد. . .
مانع بعدی رشد بچهها #آموزش هست. نمیدونم چرا ما اصرار داریم بچههامون رو بِکِشیم؟! ?
یعنی یکی از پاهاش گرفته، یکی هم از دستاش. از دو طرف هم با فشار زیاد در حال کشیدن هستیم و زود میخوایم بزرگش کنیم!
#استاد_سلطانی تعریف میکردن که یکی از اقوامشون بچه چهار ساله رو گذاشته بود مدتها نقد تئاتر از شبکه چهار دیده بود! و این بچه توی چهار سالگی خیلی فنی نقد تئاتر میکرد، یعنی #هوتن_شکیبا باید با ترس و لرز کارهاش خدمت ایشون عرضه میکرد! ?? خلاصه مادر با کلی افتخار این رو به استاد گفته بود و ایشون هم خیلی صادقانه گفته بودن این برای بچه خوب نیست. طبیعتاً به مادر کودک برخورده بود و فکر میکرد احساس حسادت باعث این حرف شده چون بقیه جاها ملت کلی کیف کرده بودن!
این مادر رفت و سه سال بعد برگشت. مدرسه بعد از سه ماه گفته بود بچه باید بره مدرسه کودکان استثنایی! چون مغز کودک متعادل رشد نکرده بود. اصطلاحاً بخشی از مغز دچار تورم شده بود! و درمان این بچه بیش از یک سال طول کشید تا یه بچه خیلی عادی بشه، نه بیشتر!
یک بارم حدود شش ماه پیش مادری بهم مراجعه کرد که کودک سه و نیم سالهاش لکنت گرفته بود! بررسی که کردیم دیدیم با دلسوزی تمام میخواستن کودک رو زود بزرگ کنن! این بچه برای هر چیزی سیدی آموزشی دیده بود. روزی دو ساعت هم سیدی آموزش زبان انگلیسی میدید! حدود سه ماه طول کشید تا بچه طی یک دوره بازیدرمانی به شرایط قبل برگشت.
از این دست مثالها هم برای من زیاد اتفاق افتاده هم کلی از اساتید شنیدم. ? خیلی ساده بدونیم که بچههای ما قراره بچگی کنن و هر چیزی رو که باید یاد بگیرن در آینده یاد میگیرن!
باور کنیم اون چیزی که باعث رشد بچهها میشه لزوماً بازی فکری نیست، کار روی نیمکره سمت چپ نیست، #زبان_دوم نیست، #موسیقی نیست، ریاضیات و جدول ضرب نیست، خوندن و نوشتن نیست بلکه #تحرک، #دستورزی، تجربه توی محیط، کشف، بازی و شاد بودنه.
میدونم خیلی کیف میده بچه چهار ساله در مورد تمام حیوانات کلی اطلاعات داشته باشه که آدم بزرگها هم ندارن، یه چیزایی بگه که بقیه کف کنن ? اما این لزوما به #رشد_کودک کمک نمیکنه! که در اکثر اوقات آسیب هم میزنه.
اینم بگم و تمام! پارسال یه مادری بهم مراجعه کرد که کودک رو توی یه #مهد_قرآنی وسط شهر نوشته بود. اونجا قرار بود بچه تا پنج سالگی حافظ کل قرآن بشه لذا به مادر گفته بودن روزی یه صفحه عین کپسول به خوردش بده وگرنه حافظ نمیشه! ??
من نمیدونم اون بچه اگرم #حافظ_قرآن بشه، خدا و کتاب خدا چه جایگاهی تو زندگیش داره؟!
#حمید_کثیری
#موانع_رشد
#آموزش
دوران کودکی تکرار نمی شود.
بگذاریم فرزندمان بچگی ایمن
و شاد را تجربه کنند.
کودکان را به دنیا نیاورده ایم تا
زیر بار حجمی از توقعاتمان، آرزوهای
بر باد رفته ما را برآورده سازند.
ناکامی های ما، از آن ماست…
فرزندمان را به قیمت فخر فروشی
به اقوام و دوستان، تبدیل به
بزرگسالانی ناخشنود نکنیم.
#کانال_تربیتی_نوردیده در ایتا?
Join @nooredideh
تصحیح كردن كودک در جمع ممنوع
تصحيح كردن كودک باعث خاموش شدن كودک ميشود. كودکان حساس نه فقط در جمع بلکه در مغز خود نیز ساكت میشوند چون به اين نتيجه ميرسند كه یک انسان اشتباه كار و بد هستند.
تصحيح كردن مستقيم كودک باعث حرمت نفس پايين، خجالتی شدن، احساس بد به خود و ديگران و لکنت ميشود. اگر كلمه ای را اشتباه گفت كلمه درست را در جمله های خود استفاده كنيد و او به راحتی خواهد آموخت یا بعدا به تنهایی به او آموزش درست کلمات را بدهید.
لجبازی یک بازی دو طرفه است…
لجبازی وقتی شروع میشه که شما به فرزندتون میگید نه، یا نکن یا بکن …
من تمام فریاد ناشنیده ام اینست که این بکن نکن ها بچه رو تو این سنین از پا در میاره و موضوع در بقیه سنین هم از این قراره اینه که شما قراره کار خوب و درست رو به فرزندتون آموزش بدین..
کار پدری و مادری کار اموزش با مهربونیه …
متاسفانه ماها فکر میکنیم کار پدر مادری کار پلیسه که مواظب باشیم سر موقع به بچه بگیم نکن یا بکن یا نصیحت کنیم….
وقتی شما قواعد کار رو تا ۳ سالگی درست رعایت کنید معمولا بچه بقول شما لجباز نمیشه یعنی وقتی چیزی و که دوست نداره یا داره بخاطر خشم و یا بازی یا اذیت شما برعکسشو نمیخواد…
که حتی اگه این موارد هم به دلیل آسیب پیش اومد پدر و مادر باید تو این موارد هم سیاست داشته باشند و وارد این بازی با کودک نشن…
مثلا اگه شما از قبل میدونید تو یک مهمونی بچه ۵ ساله شما هنگام برگشت به خونه لج میکنه که من نمیام پس بهتره بهش بگید پسر گلم تو نیا مواظب خودت باش ما میریم حالا اون میاد برعکس عمل کنه و میگه نه منم میخوام بیام اونوقت شما به هدفتون رسیدین…
پس با بچه ها وارد بازی لجبازی که دو طرفه هست نشید و اگه چیز بدی نمیخوان بهتره یا با سیاست به هدفتون برسید یا کوتاه بیاین و بزارید اونم از زندگیش لذت ببره
نوزاد انسان بخشی از دوران تکاملیش رو در خارج رحم میگذرونه و تا دو سالگی طول میکشه.
در این دو سال مادر و کودک یکی هستن. مادر سرش درد بگیره کودک سرش ذق ذق میکنه، یعنی نه تنها ارتباط معنوی و عاطفی دارند حتی ارتباط فیزیولوژیکی هم دارند
وقتی که نوزاد را جدا میکنیم بعد میگیم بگذار گریه کنه و بغلی نشه این. کودک دچار فقدان مادری میشه. فقدان مادر، یعنی من حامی ندارم من کسی رو ندارم من خودم باید متکفل همه امور خودم باشم. بعد ها ما به این افراد میگیم درونگرا، اصلا ریشه اوتیسم در همین جدایی نابجاست