موضوع: "دانستنی ها"
مصحف فاطمه(س) چیست؟ آیا پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) از آن اطلاع داشتهاند؟
پرسش
کلینی در کتابش (کافی، ج 1، ص 239) میگوید: «شماری از اصحاب ما از احمد بن محمد، از عبدالله بن حجال، از احمد بن عمر حلبی، از ابی بصیر روایت میکنند که گفت: پیش امام صادق(ع) آمدم و به او گفتم: فدایت شوم! میخواهم از تو مسئلهای بپرسم. آیا کسی اینجا هست که صدایم را بشنود؟ میگوید: آنگاه ابو عبدالله پردهای را بین دو خانه کنار زد و نگاهی کرد و گفت: هر چه میخواهی بپرس، میگوید: گفتم فدایت شوم … آنگاه او لحظهای سکوت کرد و سپس گفت: مصحف فاطمه پیش ماست، مردم چه میدانند مصحف فاطمه چیست! میگوید: گفتم مصحف فاطمه چیست؟ گفت: مصحفی است سه برابر قرآنی که در دست شماست، به خدا حتی یک حرف قرآن که در دست شماست، هم در آن نیست، میگوید: گفتم: به خدا علم کامل این است، فرمود: این هم علم است، ولی علم کامل نیست».
آیا پیامبر (ص) و اصحاب او قرآن فاطمه را میدانستند و از آن خبر داشتند؟! اگر پیامبر آنرا نمیدانست و از آن خبر نداشت؟ چگونه اهل بیت از آن با خبر بودند؟! در حالی که او پیامبر بود، و اگر آنرا میدانست و از آن خبر داشت چرا آنرا از امت پنهان کرد؟! و حال آنکه خداوند متعال میفرماید: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام ندادهای».
پاسخ اجمالی
مصحف فاطمه نام کتابی است که در زمان فاطمه زهرا (س) و به دست علی (ع) نوشته شد و مطالب این کتاب به وسیله فرشته مخصوص یا جبرئیل به حضرت فاطمه القا شد. این کتاب مشتمل بر حوادث غیبی و اسرار آل محمد (ص) است و از نشانه های امامت بوده و در نزد امامان دست به دست گشته است و اکنون در دست امام زمان حضرت مهدی (عج) است. چون این کتاب بنابر مفاد اکثر روایات پس از رسول خدا (ص) تدوین یافته است از رسول خدا درباره ی آن چیزی گزارش نشده است، ولی این به معنای بیاطلاعی پیامبر از این مصحف نبوده است؛ زیرا ما عقیده داریم وی به اذن خدا از آینده نیز باخبر بوده است. این مصحف چون از نشانه های امامت بوده و به آنها اختصاص داشته، محتوای آن برای مردم افشا نشده و در اختیار عموم قرار نگرفته است.
پاسخ تفصیلی
مصحف فاطمه
هر نوشتهای را که بین دو جلد جمع آوری شده باشد، مصحف مینامند. از این رو به هر کتابی میتوان مصحف گفت. در صدر اسلام به قرآن نیز مصحف گفته میشد.[1]
در منابع اسلامی از کتبی یاد شده است که اختصاص به معصومین (ع) داشته است و آنان از محتوای آن کتب باخبر بودهاند. مانند کتاب علی(ع)، مصحف علی و مصحف فاطمه(س).
در این منابع از کتاب اخیر به نام های مصحف فاطمه، صحیفه ی فاطمه و کتاب فاطمه یاد شده است.[2] روایات مرتبط با این مصحف کم نیست. برخی از این روایات از حیث سند ضعیف اند، ولی دسته دیگری از این روایات از جهت سند صحیح هستند و می توان به اصل وجود چنین کتابی یقین پیدا کرد، هر چند که در جزئیات، این روایات با هم اختلاف دارند.
چگونگی تألیف مصحف فاطمه
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) دختر بزرگوار شان به خاطر از دست دادن پدر بسیار ناراحت بودند و تحمل فراق و دوری پدر برای فاطمه زهرا (س) بسیار سخت بود.
در روایات معتبر آمده است که در فاصله وفات پیامبر(ص) تا زمان شهادت حضرت زهرا(س)- فرشتهای از سوی خداوند بر دختر نبی اکرم (ص) فرود می آمد و او را تسلی می داد تا حضرت آرام بگیرد.از این فرشته در برخی روایات به جبرئیل یاد شده است،[3] او حضرت زهرا(س) را از احوال پدربزرگوارشان در عالم برزخ و همچنین از حوادث آینده، مطلع میساخت.
در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم:
«هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کردند، فاطمه به علت وفات پدر به قدری محزون شد که تنها خداوند از شدت غم و اندوه او باخبر بود. از این رو خداوند فرشتهای را فرستاد تا او را تسلی دهد و اندوهش را برطرف سازد. فاطمه (س)، علی (ع) را از این موضوع با خبر ساخت و علی همه آن سخنان را نوشت و مصحف فاطمه این گونه تدوین شد».[4]
از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود که این مصحف پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و به دست امیر المؤمنین (ع) تدوین شد و سخنانی است که فرشته الهی به حضرت زهرا گفته است. البته در برخی از روایات که نسبت به روایات قبلی کمتر هستند، این گونه به دست میآید که این مصحف در زمان خود رسول الله (ص) نوشته شده است. سید جعفر مرتضی عاملی (از دانشمندان معاصر شیعه در علم تاریخ) برای از بین بردن این اختلاف و جمع بین روایات مینویسد: شروع تدوین مصحف در زمان رسول اکرم بوده است و قسمتی از این صحیفه در زمان حیات پیامبر خدا (ص) نوشته شده و ادامه ی آن هم پس از رسول خدا نگارش یافته است.[5]
این که فرشته الهی با حضرت زهرا سخن گفته باشد، چیز بعیدی نیست؛ زیرا همان گونه که در قرآن آمده است که: «و چون فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و برتری بخشید بر زنان جهانیان».[6] این در حالی است که حضرت مریم تنها سرور زنان زمان خویش بود، ولی فاطمه سرور زنان هستی از آغاز تا انجام است.
محتوای مصحف
با مطالعه ی روایات در مییابیم که در این کتاب شریف به موضوعات زیر پرداخته شده است:
1. خبر حوادث آینده[7]
2. وصیت حضرت فاطمه[8]
3. نام تمام فرمانروایانی که تا قیام قیامت به حکومت خواهند رسید[9]
4. خبر دادن از فرزندان حضرت زهرا[10]
5. گزارش احوال پیامبر و جایگاه او پس از وفاتش، به زهرا (س)[11]
در این جا برای نمونه، یک روایت ذکر می شود:
امام صادق (ع) می فرماید: «همانا فاطمه 75 روز بعد از رسول خدا (ص) زندگی کرد در این مدت به خاطر از دست دادن پدر بسیار اندوهگین بود. در این ایام حضرت جبرئیل (ع) نزد او می آمد و عزای پدرش را بر فاطمه زهرا (س) تسلیت می گفت و وی را آرام می کرد و از پدرش و جایگاه او به حضرت خبر می آورد و او را از آینده ی فرزندانش مطلع می ساخت و علی (ع ) آن را می نوشت تا این که مصحف فاطمه تدوین شد».[12]
تأکید ائمه (ع) بر تغایر این مصحف با قرآن
از برخی روایات به دست می آید که مصحف فاطمه نزد اهل سنت امری شناخته شده بود و آنان می پنداشتند که شیعه بر اساس آموزه های اهل بیت (ع) معتقدند که بخشی از آیات تحریف و حذف شده در قرآن در این مصحف آمده است. از این رو ائمه به شدت وجود هر گونه آیات قرآن در این مصحف را انکار کرده اند.[13] علامه عسگری می نویسد: «برخی نویسندگان اهل سنت تهمت دیگری به مدافعان مکتب اهل بیت می زنند و می گویند که آنان قرآن دیگری دارند به نام مصحف فاطمه؛ زیرا نام کتاب فاطمه مصحف است و برخی از مسلمانان در صدر اسلام قرآن را مصحف می نامیدند».[14] در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم : «به خدا قسم مصحف فاطمه نزد ما است و در آن یک آیه ی قرآن هم وجود ندارد».[15]
نشانه ی امامت
در حدیثی طولانی امام رضا (ع) نشانه های امام را می شمارد و می فرماید: یکی از علامت های امام این است که مصحف فاطمه نزد اوست.[16] امام صادق (ع) نیز می فرماید: پیش از این که امام باقر (ع) شهید شوند مصحف فاطمه را به من سپردند.[17]
این مصحف از زمان تدوین آن در دست ائمه بوده و در میان آنان دست به دست گشته است و اکنون در دست امام زمان (عج) است.
علم پیامبر(ص) نسبت به مصحف
از آن جایی که مصحف فاطمه بنابر مفاد بیشتر روایات پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و در زمان ائمه تدوین شده است به همین دلیل رسول اکرم(ص) به آن اشاره نفرموده اند و این دلیل نمی شود که رسول خدا (ص) از آن آگاهی نداشته باشند. ما معتقدیم که پیامبر اکرم (ص) با اذن خدا از آینده با خبر بود. ایشان اکنون نیز طبق آیات قرآن، ناظر هستند و شاهد تمام اعمال و حوادث می باشند. این کتاب اختصاص به ائمه دارد و از نشانه های امامت است.
همان گونه که پیش از این گفته شد اگر طبق برخی از روایات بگوییم قسمتی از این مصحف در زمان رسول خدا و با املای آن حضرت نوشته شده است، قهرا آن حضرت از این مصحف با خبر بوده اند.
مضافا بر اینکه مصحف فاطمه (ع) جزء آیات قرآن نبوده تا پیامبر (ص) موظف به ابلاغ و بیان آن باشد. و از طرفی پیامبر اسلام (ص) بسیاری از مسائل را بیان نفرموده و بیان آنها را واگذر به عترت کرده است[18]. بنابر این، لازمه ی خبر ندادن بی اطلاعی نیست.
[1] لسان العرب، ج 9، ص 186.
[2] ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص 12.
[3] کافی، ج 1، ص 241.
[4] کافی، ج1، ص 238.
[5] سیدجعفر مرتضی، خلفیات کتاب مأساة الزهراء، ج 6، ص 57- 58.
[6] آل عمران،42.
[7] الاحتجاج، ج2، ص 134.
[8] همان، ج 1، ص 241.
[9] همان، ج2، ص 134.
[10] کافی، ج1، ص 241.
[11] کافی، ج 1، ص 241.
[12] کافی، ج 1، ص 241.
[13] مغنیه، محمد جواد، الشیعة فی المیزان، ص 61.
[14] معالم المدرستین، ج 2، ص 32.
[15] کافی، ج1، ص 238.
[16] من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 419.
[17] بحار الانوار، ج 26، ص 47.
[18] چنان که در حدیث متواتر ثقلین آمده است.« إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ». وسائلالشیعة، ج27، ص33.
?حتما بخوانید
چرا می گوییم “بزنم به تخته"،
نمی گوییم “ماشاءالله"⁉️
یکی از دوستان نقل میکرد که یک روز با یکی از دوستان انگلیسی خود چت میکردم بهش گفتم: کار تو خیلی عالی بود.
بهم گفت: بزنم به تخته (Touch wood)
سپس گفت: شما مسلمونها حتما به جای این اصطلاح چیزی دارید
من گفتم: ماهم همین را استفاده میکنیم
رفیقم خیلی تعجب کرد وگفت: عجب…‼️
بهش گفتم چه چیز عحیبی بود؟!
اون گفت: ما منظورمان از تخته همان تخته #صلیب است که شر خون آشامان و پلیدی را از ما دور میکند…!!
تازه فهمیدم که سالهاست که ما به صلیب پناه میبریم از چشم شور‼️
ما نادانسته بجای اینکه با گفتن: ماشاءالله ٬ به خداوند پناه ببریم به چوب وتخته صلیب پناه میبردیم.!?
ای کاش اصل هرکلمه را قبل از اینکه به زبان بیاوریم بشناسیم.
تا بحال اگر نادانسته میگفتیم اشکالی نداره چون نمیدونستیم.
اما از این به بعد این کلمه را بکار نبریم.
چون ما مسلمانیم.
? بسم الله، ماشاءالله، ولا حول ولا قوة الابالله/
از امام رضا علیه پرسیدند آیا #چشم_زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند:آری ،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت ?قرار دِه و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین[سوره فلق و ناس] را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش، خداوند تو را از گزند آن حفظ می کند.
?(مکارم الاخلاق ص 474)
عسگـــری یا عسکـــری ؟؟
عسگری به معنای عقیم و بیدانه است؛
همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده
لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان استفاده میکرده و میکنند.
عسکر محلهای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت.
خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام)، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند.
چون امام حسن عسکری(علیه السلام) و پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی میکردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) است و آنها را عسکریین گفتهاند.
اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم میبود و از نعمت فرزند محروم تلقی میشد.
✏️ از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف).
➖ در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری بهسزا داشتند.
? شایسته است با نشر این مطلب کمر همت بسته و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنیم.
@tollabkarime
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جعفر بن علی معروف به جعفر کذاب، پسر حضرت امام هادی (ع) بود و در سال ۲۲۶ هجری قمری به دنیا آمد. او مردی عیاش و نااهل و شرابخوار بود. حضرت امام هادی (ع) درباره او فرمود: «از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح (ع) است» [۱].
ابو الادیان، که یکی از یاران حضرت امام عسکری (ع) است، درباره جعفر میگوید که او شراب خوار و قمارباز و اهل تار و طنبور بود [۲].
جعفر پس از شهادت پدرش ادعای امامت کرده و میگفت: «امام مردم من هستم نه برادرم (امام عسکری (ع)»، و به همین منظور نزد خلیفه وقت رفت و گفت: «بیست هزار اشرفی برای تو میفرستم و از شما خواهش دارم که فرمان دهی تا بر مسند امامت بنشینم و این مقام از برادرم سلب گردد.» [۳]، ولی حضرت امام حسن عسکری (ع) اجازه هیچگونه خودنمایی را به او نداد تا این که پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز غیبت صغرای امام مهدی، او بار دیگر فرصت یافت تا ادعای امامت کند و با دروغ، جمعی را به گمراهی بکشاند و از این رو به جعفر کذاب شهرت یافت.
حضرت امام سجاد (ع) درباره ملقب شدن امام ششم به «صادق» فرمود: «از نسل پنجم او مردی به نام جعفر متولد میشود که به دروغ ادعای امامت میکند، و نامش جعفر کذاب است، از این رو به امام ششم، جعفر صادق لقب داده اند.» [۴]ابن بابویه به سند معتبر از ابوالادیان روایت کرده است که من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) میآمدم و نامههای آن جناب را به شهرها میبردم. پس روزی در بیماریی که در آن مرض به عالم بقاء رحلت فرمودند، مرا طلبیدند و نامهای چند نوشتند به مداین و فرمودند که بعد از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل دهند.
ابوالادیان گفت: ای سید! هرگاه این واقعه روی دهد امرامامت با کیست؟ فرمود: هر که جواب نامه مرا از تو طلب کند او بعد از من امام است؛ گفتم: دیگر علامتی بفرما، فرمود: هر که بر من نماز کند او جانشین من خواهد بود، گفتم: دیگر بفرما، فرمود: هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شما است. ابوالادیان گفت: مهابت حضرت مانع شد که بپرسم کدام همیان. پس بیرون آمدم و نامهها را به اهل مدائن رسانیدم و جوابها را گرفته، چنانچه فرموده بود برگشتم.
روز پانزدهم داخل سامرا شدم؛ صدای نوحه و شیون از منزل منور آن امام مطهر بلند شده بود. چون به در خانه آمدم جعفر (کذاب) را دیدم که به در خانه نشسته و شیعیان بر گرد او برآمده اند و او را تعزیت به وفات برادر و تهنیت به امامت او میگویند. پس من در خاطر خود گفتم که اگر این امام است امامت نوع دیگر شده، این فاسق کی اهلیت امامت دارد؛ زیرا که پیشتر او را میشناختم که شراب میخورد و قمار بازی میکرد و طنبور مینواخت. پس پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم و هیچ سؤال از من نکرد؛ در این حال «عقید» خادم بیرون آمد و به جعفر کذاب خطاب کرد که برادر تو را کفن کرده اند بیا و بر او نماز کن. جعفر برخاست و شیعیان با او همراه شدند. چون به صحن خانه رسیدیم، دیدیم که حضرت امام حسن عسکری (ع) را کفن کرده و بر روی نعش (تابوت) گذاشته اند. پس جعفر پیش ایستاد که بر برادر اطهر خود نماز کند. چون خواست تکبیر بگوید طفلی گندم گون، پیچیده موی و گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو! پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو. پس جعفر عقب ایستاد و رنگش متغیر شد. آن طفل پیش ایستاد و بر پدر بزرگوار خود نماز کرد.
پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، جعفر مأموران حکومت ستمگر عباسی را جهت تفتیش و تفحص از منزل امام و پیدا کردن امام زمان (عج) به سرای امام برد.
ابوالادیان باز میگوید: روز بعد دیدم گروهی از اهل قم به قصد زیارت امام عسکری (ع) به سامرا آمده بودند. وقتی مطلع شدند که حضرت از دنیا رفته است؛ پرسیدند: امروز امام و حجت خدا کیست؟ گروهی جعفر کذاب را نشان دادند؛ اهل قم نزد جعفر آمده و سلام کردند و گفتند: پول زیادی که مخصوص امام (ع) است برای شما آورده ایم؛ دستور داد پولها را بگیرند. گفتند: ما هر وقت خدمت امام عسکری (ع) میرسیدیم و پولی نقد میآوردیم نام صاحبان پول را حضرت میبردند و حدود مبلغ را از درهم و دینار میفرمود. شما هم اگر امام هستید و جانشین برادر خود میباشید مبلغ و عدد و اسم صاحبان پول را بگوئید. جعفر گفت: مردم از من علم غیب میخواهند، مگر برادرم علم غیب داشت؟ اهل قم گفتند: در این صورت ما پول را نخواهیم داد. همین که به بیرون شهر سامراء رسیدند، پیک امام دوازدهم (عج) با آنان دیدار کرد. بدین ترتیب، آنان به درک فیض دیدار با آن بزرگوار موفق شدند [۵].
مورخین درباره عاقبت کار جعفر بن علی دو نظر دارند. عدهای بر این باورند که وی تا پایان زندگی بر دعوی دروغین خود پای فشرد و همچنان خود را امام میدانست، اما برخی دیگر میگویند که وی از دعوی خود دست کشید و توبه کرد، و شیعیان نیز نامش را از جعفر کذاب به جعفر تائب برگرداندند.
در روایتی از محمد بن عثمان عمری، نائب خاص امام زمان (ع)، آمده که امام دوازدهم در توقیعی به توبه او اشاره نموده و فرموده است که راه جعفر راه برادران یوسف است که سرانجام توبه کردند.
جعفر عمر کوتاهی داشت و سرانجام در سال ۲۷۱ قمری در سامراء درگذشت. [۶۶]
پی نوشت:
[۱]محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، فصل اول، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ شمسی.
[۲]کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، ص. ۴۷۶.
[۳]قمی، حاج شیخ عباس، منتهی الآمال، ج. ۲، ص. ۲۶۱ و باب سیزدهم در فصل پنجم.
[۴]دایرة المعارف تشیع، ج. ۵.
[۵]کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، ص. ۴۷۶.
[۶]دایرة المعارف تشیع، ج. ۵؛ قاموس الرجال، ج. ۲؛ المعارف و المعاریف، ج. ۲؛ دایرة المعارف الشیعیة العامه، ج ۷.
آیا در قرآن و روایات چیزی در مورد
دوست دختر و دوست پسر آمده است؟
♥️{ و لا متخذی أخدان }
??ترجمه: مردان نباید زنان نامحرم را به
عنوان دوست و معشوقه پنهانی بگیرند”
?(سوره مائده آیه 5)
♥️{ و لا متخذات اخدان }
??ترجمه: “زنان نباید مردان نامحرم را
به عنوان دوست پنهانی خود بگیرند”
?(سوره نساء آیه 25)
♥️{ولاتقربوا الفواحشماظهرمنهاومابطن}
??ترجمه: “به زشتیها و گناهان نزدیک
نشوید، چه آشکار باشد و چه پنهان”
?(سوره انعام آیه 151)
✨امام صادق(ع)در تفسیر این آیه فرمودند:
{ما ظهر هو الزنا و ما بطن هو المحالة}
??"منظور از گناه آشکار، زنا، و مراد از
گناه پنهان، گرفتن معشوقه نامشروع و
روابط پنهانی با اوست”
? #تفسیرنورالثقلین_جلد1
قبل از اينكه موبايل تان را بفروشيد كد ذيل را در موبايل درج نماييد:
*2767*3855#
اين كد تمامی داده ها و معلومات موجود در گوشی شما را پاك خواهد نمود. زيرا برنامه هایی وجود دارند كه قادرند تصاوير و كليپ های باقيمانده موجود در گوشی شما را بازيابی كرده و در دسترس افراد سودجو و فرصت طلب قرار دهند!
اين پيام را منتشر كنيد چه بسا با اين كارتان باعث جلوگيری افشای راز و عکس های شخصی و محرمانه مردم شويد و از کلاهبرداری یک عده فرصت طلب جلوگیری کنید..
سلام دوستان?
✉️ از نظراتی که درباره مسأله کاشت ناخن داده شد فهمیدم که بعضی خانم ها این طوری برداشت کردن:
??? «خوب، پس اشکال نداره، ناخن رو می کاریم و بعد با وضو و غسل جبیره ای اعمال مون رو انجام می دیم.»
✍ در حالی که اون طوری که مراجع محترم تقلید گفتن سر تا پای این کار اشکاله.
چون:
1⃣ وقتی می دونی با این کار برای وضو مانع ایجاد می کنی نباید انجام بدی.
2⃣ اگر انجام دادی، چون برای وضو و غسل مانع ایجاد کردی وضو و غسل باطله.
3⃣ وقتی وضو و غسل تون باطل بود نماز و روزه و بقیه عبادات تون که نیاز به طهارت داره هم باطل می شه.
4⃣ چون برداشتن مانع واجبه، شده پیش دکتر برید و آمپول بی حسی بزنید و خرج کنید باید ناخن رو بکنید و تا کنده نشه وضو و غسل تون همچنان باطله.
5⃣ چون ناخن مصنوعی عرفا زینت حساب می شه باید جلو همه نامحرم ها دست تون رو بپوشونید وگرنه گناه کردید.
? اینها همه که گفتم فقط یه استثنا داره،
اونم این که کسی اشتباه کرده و انجام داده یا نمی دونسته و انجام داده.
?حالا هم همه دکتر ها ازش قطع امید کردن و گفتن هیچ راهی برای کندن ناخن ها نیست.
یا گفتن می شه کندش اما انگشتت هم قطع میشه یا عصب هاش مشکل پیدا می کنه.
♦️خلاصه با کندن ناخن ها یه گرفتاری درست بشه که قابل تحمل نیست.
❓خوب اینجا باید چه کار کرد؟
بگیم دیگه نماز نخونه؟
نه،
اینجا می گن وضو و غسل جبیره ای کنه، اما معنی این حکم این نیست که از اول اجازه داشته این کار رو بکنه.
⛔️ نه اجازه نداشته.
? این خانم اگر می دونسته کلی گناه کرده که خودش رو گرفتار این وضعیت کرده.
اما حالا که شده و هیچ راهی نیست حداقل نماز بخونه.
چون هیچ وقت نمی شه که نماز از گردن انسان بیفته.
‼️ تازه اونم دیدید که
آقای سیستانی و بعضی دیگه از مراجع می گن در این حالت هم وقتی ناخنها کنده شد باید تمام این نمازها رو قضا کنه و هیچ کدوم قبول نیست.
سلام دوستان?
✉️ از نظراتی که درباره مسأله کاشت ناخن داده شد فهمیدم که بعضی خانم ها این طوری برداشت کردن:
??? «خوب، پس اشکال نداره، ناخن رو می کاریم و بعد با وضو و غسل جبیره ای اعمال مون رو انجام می دیم.»
✍ در حالی که اون طوری که مراجع محترم تقلید گفتن سر تا پای این کار اشکاله.
چون:
1⃣ وقتی می دونی با این کار برای وضو مانع ایجاد می کنی نباید انجام بدی.
2⃣ اگر انجام دادی، چون برای وضو و غسل مانع ایجاد کردی وضو و غسل باطله.
3⃣ وقتی وضو و غسل تون باطل بود نماز و روزه و بقیه عبادات تون که نیاز به طهارت داره هم باطل می شه.
4⃣ چون برداشتن مانع واجبه، شده پیش دکتر برید و آمپول بی حسی بزنید و خرج کنید باید ناخن رو بکنید و تا کنده نشه وضو و غسل تون همچنان باطله.
5⃣ چون ناخن مصنوعی عرفا زینت حساب می شه باید جلو همه نامحرم ها دست تون رو بپوشونید وگرنه گناه کردید.
? اینها همه که گفتم فقط یه استثنا داره،
اونم این که کسی اشتباه کرده و انجام داده یا نمی دونسته و انجام داده.
?حالا هم همه دکتر ها ازش قطع امید کردن و گفتن هیچ راهی برای کندن ناخن ها نیست.
یا گفتن می شه کندش اما انگشتت هم قطع میشه یا عصب هاش مشکل پیدا می کنه.
♦️خلاصه با کندن ناخن ها یه گرفتاری درست بشه که قابل تحمل نیست.
❓خوب اینجا باید چه کار کرد؟
بگیم دیگه نماز نخونه؟
نه،
اینجا می گن وضو و غسل جبیره ای کنه، اما معنی این حکم این نیست که از اول اجازه داشته این کار رو بکنه.
⛔️ نه اجازه نداشته.
? این خانم اگر می دونسته کلی گناه کرده که خودش رو گرفتار این وضعیت کرده.
اما حالا که شده و هیچ راهی نیست حداقل نماز بخونه.
چون هیچ وقت نمی شه که نماز از گردن انسان بیفته.
‼️ تازه اونم دیدید که
آقای سیستانی و بعضی دیگه از مراجع می گن در این حالت هم وقتی ناخنها کنده شد باید تمام این نمازها رو قضا کنه و هیچ کدوم قبول نیست.