جمله گربه رو دم حجله کشتن از کجا امده؟
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و…. چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند . گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند. سپس رو به دختر میکند و میگوید برو آب بیار….
چرا باید نماز را به زبان عربی خواند و حال آنکه هر کس باید خدا را به زبان خودش بخواند؟
آیا این موضوع با جهانی بودن دین اسلام منافات ندارد؟
پاسخ :?
اتّفاقاً خواندن نماز به زبان عربى یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است، زیرا جمعیّتى که در یک صف قرار مى گیرند و در یک جبهه واحد فعّالیّت مى کنند، ناگزیرند زبان واحدى داشته باشند که به وسیله آن تفاهم کنند؛ یعنى، علاوه بر زبان مادرى و محلّى، یک «زبان عمومى و جهانى» هم داشته باشند و وحدت جمعیّت بدون این قسمت مسلّماً کامل نیست.
امروز عدّه اى از متفکّران معتقدند تا دنیا به صورت یک کشور در نیاید، مردم جهان روى سعادت را نخواهند دید و براى این که این موضوع جامه عمل به خود بپوشد، نقشه هایى طرح کرده اند و یکى از موادّ برنامه آنها به وجود آوردن یک زبان بین المللى و جهانى است.
خلاصه این که خواندن نماز به یک زبان از طرف تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان است و با توجّه به این که زبان عربى به اعتراف اهل فن یکى از وسیعترین و جامع ترین زبان هاى دنیاست، این حقیقت روشنتر مى شود که: تمام فرق مسلمانان مى تواند آن را به عنوان یک زبان بین المللى بشناسند و از آن به عنوان حسن تفاهم و همبستگى استفاده کنند.
علاوه بر این، خواندن نماز به یک صورت معیّن، آن را از دستبرد و تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساس که بر اثر مداخله افراد غیر وارد - هنگام ترجمه آن به زبان هاى دیگر - رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامى محفوظ تر مى ماند؛ منتها بر هر مسلمانى لازم است به قدر توانایى با زبان دینى خود آشنا باشد و بداند با خداى خود چه مى گوید و اتّفاقاً یاد گرفتن ترجمه نماز که در یک صفحه کتاب خلاصه مى شود، به اندازه اى ساده و آسان است که ممکن است آن را در یک ساعت - براى تمام عمر - یاد گرفت.
کوتاه سخن این که: همان طور که مى دانیم مسأله توحید و یگانگى، در تمام اصول و فروع اسلام یک زیربناى اساسى محسوب مى گردد و نماز به سوى قبله واحد و در اوقات معیّن و به یک زبان مشخّص، نمونه اى از این وحدت است.
اگر به هنگام مراسم حج در مکّه باشیم و نماز جماعتى را که صدها هزار نفر از نژادها و ملّیّت هاى مختلف از سراسر جهان در آن شرکت مى جویند و همه با هم مى گویند «اللهُ اکبر»… مشاهده کنیم، آن گاه به عظمت و عمق این دستور آشنا مى شویم که اگر هریک، این جمله روح پرور یا سایر اذکار نماز را به زبان محلّى خود مى گفت چه هرج و مرج زشتى در آن روى مى داد.(1)
پی نوشت :?
(1). گرد آوری از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ دوم، ص 293.
پنجاه سال پیش در شهر خوی٬ مردی به نام نورالله زندگی میکرد که کارش درست کردن زغال از چوب٬ در سرما و گرما در اطراف شهر بود.
نورالله خواهری داشت که بیوه بود و با دو فرزند یتیم در خانهی خود زندگی میکرد. خواهرش درآمدی نداشت. نورالله هر ذغالی را که میفروخت خرج زندگی خواهرش را جدا میکرد و شب وقتی به خانه برمیگشت٬ ابتدا به خانهی خواهرش میرفت و سری میزد و خرجیشان را در حد توان میداد.
زن و فرزند نورالله زیاد از این کار او خوششان نمیآمد و او را گاهی ملامت میکردند که خیلی به فکر خواهرش است.
نورالله یک شب که شام به خانهی آمد، اهلبیتش سر سفره منتظر او بودند که برای شام برود و بنشیند. نورالله، در یک سینی شام خود را گذاشت و به اتاقی رفت.
فرزندان پرسیدند: «پدر چرا با ما نمیخوری؟»
نورالله گفت: «میخواهم تنها بخورم. چه فرقی دارد شما که غذا دارید٬ بخورید.»
ساعتی گذشت نورالله برای خوردن چای به اتاق خانوادگی برگشت.
پسرش گفت: «پدرم وقتی با ما سر یک سفره غذا نمیخوری غذا برای ما نوش نمیشود.»
پدرش گفت: «پسرم وقتی هر کسی غذای خود را و روزی خود را میخورد چرا دنبال این هستی که کنار هم بخوریم؟ چون کنار هم خوردن لذت دیگری دارد. بدان روزی عمه تو و دو طفل یتیماش را خدا جدا از روزی من٬ از کرمش میرساند. چطور که تو بنده خدا هستی و دوست داری دور هم شام بخوریم، خدا هم وقتی از آن بالا میبیند که ما صلهارحام میکنیم و فامیل با هم سر سفره خدا مینشینیم، لذت میبرد و شاد میشود. و نعمتهای خود را بر ما زیادتر میکند٬ روزیِ همهی ما قسمت شده است و خودش میدهد٬ فقط ما دور هم مینشینیم تا با هم بخوریم. چنانچه دیدی، پدرت چه در آن اتاق بنشیند و غذا بخورد چه در این اتاق، همان نان و پنیر و سبزی را میخورد که در سفره با هم میخوردیم. اما با هم خوردن در سر یک سفره لذت و نشاط بیشتری دارد.
و اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلی ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَهُمْ فیهِ سَواءٌ
«و خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از جهت روزی برتری داده و کسانی که برتری یافته٬ آن روزی خود را به بردگان مملوک نمیدهند، تا همه در امر روزی یکسان کردند.» (71 نحل)
«قارون» هرگز نمی دانست
که روزی، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند،
کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند
هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید…
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم !
و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم !
خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما الهی امین
?????????????