زن بودن ، مهارت می خواهد …
باید بلد باشی پایِ اجاق گاز ،
حینِ سرخ کردنِ کتلت ، با خودت
فکر و خیال هایِ عاشقانه کنی و
شعرهایِ دلبرانه بگویی ، در حالی که
غذایت نه ذره ای بسوزد ، نه بی نمک باشد …
باید بتوانی هنگامِ شستنِ ظرف ها ،
موسیقیِ دلخواهت را زمزمه کنی ،
چشمهایت را ببندی و با همان حالتِ ژولیده
و دستهایِ کف آلود ، تصور کنی رویِ
صحنه ای و هزاران نفر تو را تشویق می کنند …
زن که باشی ، باید بتوانی در حالی که
لباس می شویی و جارو می کشی ،
به همه چیز فکر کنی …
فکر کردنی که انتهایش بشود
تصمیم های مهم و سنجیده گرفت …
زن هایِ خانه دار ، استعدادهایِ کشف
نشده ای هستند که به حرمتِ زن بودن ،
متواضعانه در مقامِ یک همسر و یک مادر ،
کنجِ خانه مانده اند و بی هیچ توقعی برایِ
دنیایمان زنانگی می کنند …
زن بودن ، ساده نیست …
پیچیده ترین فرمولِ آفرینش است …
زن