حکایت قصاب و خسیس
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید…
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود…
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت…!!
هیچوقت زود قضاوت نکنیم…
????
اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی:
هیچ وقت زود قضاوت نکنید و رزق کسی را بی دلیل یا به دلایل دروغین که عده ای بخاطر در خطر افتادن منافع خودشان پشت سرم حرف زده اند رزق زن و بچه هایم را قطع نکنید
یک فرد رشوه گیر باید کسی که رشوه نمی خورد اما از تخلف آنها با خبر است ، را تخریب کند
اما گذشت زمان مشخص می کند
همچون وقتی بنده و زن و بجه هایم سختی هایی که به این واسطه بر ما وارد شده را نمی شود جبران کرد
مگر میشود
کسی شما را اخراج کند حقوق شما قطع شود به سختی برخورد نکنید ؟
پس اگر می خواهید مورد لطف و بخشش خدا و از طرفی مورد غضب الهی قرار نگیرید حق کسی که ضایع شده را هر چه زودتر از آن اداره بگیرید